مصاحبه دربارۀ سادات ایران
گفتگو با دکتر سید حسن حسینی؛ دکتری تاریخ ایران در ارتباط با سادات
ابتدا کمی از خودتان و سابقۀ فعالیتهای علمی و فرهنگیتان به ویژه در ارتباط با سادات بگویید.
اینجانب سیدحسن حسینی، دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه فردوسی و پژوهشگر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی هستم که از سال ۱۳۸۲ در این گروه -که آن زمان تراجم و انساب نام داشت- فعالیت دارم. حوزۀ فعالیت من تاریخ سادات ایران، تاریخ تشیع، تاریخ نیشابور و مشاهیر مشهد است. تاکنون ۶ عنوان کتاب به صورت گروهی و ۶ عنوان به صورت انفرادی و بیش از چهل مقاله علمی ودایرهالمعارفی در حوزههای یاد شده نوشتهام. اطلس تاریخی سادات در سه حوزۀ اصفهان، قم و فارس مناطقی است که به صورت تخصصی در آن کار کرده ام و سه مجلد کتاب در اینباره نوشتهام. رسالۀ دکتری بنده دربارۀ نقش و جایگاه سادت در عصر حاکمیت ترکان (قرون پنجم و ششم هجری) در ایران است.
آیا سادات صرفاً به دلایل ی و جغرافیایی به ایران مهاجرت کردند؟
دلایل مختلفی در مهاجرت سادات به ایران دخیل بوده است. برخی از این دلایل، ی است، مانند آنچه در قرون دوم و سوم هجری رخ می داد و سادات تحت فشار حکومت های اموی و عباسی راه قیام و مهاجرت به ایران را در پیش میگرفتند. در پارهای موارد وضعیت جغرافیایی و خشکسالیهایی که در منطقۀ عربستان رخ میداد، عامل اصلی مهاجرت بود. نکتۀ قابلتوجه اینکه اغلب مناطق خوش آب و هوای ایران محل تجمع سادات بوده است و کمتر به مناطقی چون سیستان و هرمزگان که گرم و خشک هستند، مهاجرت کردهاند. و در پارهای موارد امور اجتماعی و اقتصادی عامل مهاجرت بود. در این بین نقش حاکمان و وزرای دوستدار سادات را نباید فراموش کنیم. در عهد آلبویه صاحببنعباد نقشی مهم در این زمینه داشت. او برای سادات امکانات مختلف را فراهم می کرد. عضدالدوله دیلمی هم برخی سادات را برای ست به فارس دعوت کرد و به آنها ملک و زمین داد. مردم قم خیلی به سادات احترام می گذاشتند و به آنها املاک می بخشیدند.
مهمترین سلسلههای سادات کدام سلسلهها هستند که بیشترین تأثیر فرهنگی و اجتماعی و ی را در طول تاریخ (به ویژه در ایران) برجای گذاشتهاند؟
در هر نقطه از ایران شاخۀ خاصی از سادات در دورهای خاصی از تاریخ تأثیر داشتهاند که این تأثیر ممکن است ی یا فرهنگی و اجتماعی باشد. در قرن سوم هجری خاندان سادات حسنی اولین حکومت شیعی را در مازندران تأسیس کردند. آلزباره در نیشابور و سبزوار طی قرون چهارم و پنجم هجری تأثیر ی و فرهنگی زیادی داشتند. در همدان خاندان سادات حسنی مشهور به علویان از قرن چهارم تا حملۀ مغول حاکمیت این شهر را در دست داشتند. در قم، خاندان سادات حسینی حمزوی نقش ی و فرهنگی مهمی در قرون پنجم و ششم هجری داشتند. در منطقۀ فارس سادات طباطبایی نقش ی داشتند و سادات دشتکی بیشتر اقدامات فرهنگی را انجام دادهاند.
نقش ی و اجتماعی سادات در چه دورههای تاریخی پررنگتر و اثرگذارتر بوده است و چه عواملی در این اثرگذاری دخیل بودهاند؟
سادات به دلیل وابستگی به خاندان نبوت در تمام ادوار پس از اسلام اثرگذار بودهاند، ولی در برخی ادوار مانند دورۀ آل بویه، سلجوقیان، ایلخانان و تیموریان نقش برجستهای داشتند و در عهد صفوی نیز اغلب شئون مختلف کشور در دست سادات بود، زیرا صفویان نیز خود را از سادات می دانستند. در این ادوار علاوه بر نهاد نقابت که در جامعه اثرگذار بود، ریاست شهرها که وظیفهای مانند شهرداری کنونی داشته در شهرهایی چون مشهد، هرات، همدان، قزوین، قم در دست سادات بود.
آیا حضرتعالی اصولاً سادات را بهعنوان یک جریان فرهنگی و اجتماعی تلقی میکنید؟ یا صرفاً به آنها به عنوان گسترۀ جمعیتی مینگرید که در طول تاریخ و به اقتضای سلسله عواملی حرکتها و جنبشهایی را رقم زدهاند؟
سادات یک گروه جمعیتی اثرگذار در ادوار مختلف تاریخ بعد از اسلام ایران هستند. قیام یحییبنزید در خراسان در واپسین سالهای حکومت امویان تأثیری مستقیم بر جریان تشیع در این منطقه داشت. سادات علوی مازندران نیز تأثیری چشمگیر در گرایش مناطق شمالی به اسلام و تشیع داشتند. ایشان نخستین پایگاه تشیع را در شمال ایران تأسیس کردند. میتوان گفت سادات ایران به عنوان یک گروه جمعیتی، در ایجاد زمینهها و زیرساختهای گرایش ایرانیان به تشیع اثرگذار بودند.
امروزه میتوان از ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی سادات به عنوان بستری برای مقابله با جریانهای فکری معاند و جریانهای انحرافی (بهویژه فرقههای دروغین) استفاده کرد؟ در این زمینه باید بیشتر به چه راهکارهایی متوسل شد؟ شکل دادن خود سادات به عنوان ساختاری فرهنگی و اجتماعی و اثرگذار یا استفاده از سادات در ساختارهای از پیش آماده و نهادهای مرتبط؟
سادات به عنوان وابستگان پیامبر، باتوجه به احترامی که میان فرق مختلف اسلام از گذشته داشته و دارند، میتوانند به عنوان محوری برای اتحاد مسلمانان قرار گیرند و در این زمینه بیشتر باید تقریبگرایی در نظر گرفته شود. تلاش گردد وجوه مشترکات میان تمام فرقهها مد نظر باشد تا بتوان آن وجه وحدت را بهتر در جامعه جلوه داد.
حضرتعالی بخش سادات اصفهان کتاب اطلس تاریخی سادات ایران را تألیف نمودهاید از اینرو اجازه دهید کمی به مباحث این کتاب بپردازیم؛ اسلام از چه زمانی وارد اصفهان شد و مورد پذیرش قرار گرفت؟
اسلام از ابتدای قرن اول هجری وارد این خطه گشت و در سال ۲۳ق در عهد عمر خطاب فتح شد. مردم اصفهان نیز طی قرون اولیۀ اسلام بیشتر بر آیین اهل سنت بودند و شیعیان در این سرزمین در اقلیت قرار داشتند. تعداد محدثان شیعه در این خطه اندک بود، اما به مرور گرایشهای شیعی پررنگ شد که وجود کتیبههای شیعی باقی مانده از قرن پنجم و ششم دال بر این واقعیت است. گسترش تشیع تا آنجا ادامه مییابد که در قرن هفتم و هشتم شاهد درگیریهای این دو فرقه هستیم. اما در دورۀ صفوی غالب مردم به تشیع گرویدند.
سادات از چه دورهای و به چه دلیل مهاجرت خود به اصفهان را آغاز کردهاند؟ نحوۀ تعامل و برخورد مردم اصفهان با سادات چگونه بوده است؟ کدام سلسلههای سادات بیش از همه در اصفهان فعالیت داشتهاند؟
از قرن دوم هجری شاهد مهاجرت سادات به این سرزمین هستیم. شرایط مناسب آب و هوایی، مرکزیت شهر اصفهان طی قرن های پنجم و ششم و شخصیتهایی مانند صاحب بن عباد و… در گرایش مردم برای مهاجرت به این منطقه تأثیر داشتند. سادات از ابتدا در این شهر مورد احترام بودهاند. از قرن چهارم به بعد بقعههای سادات در شهر اصفهان مورد توجه و محل زیارت مردم بوده است.حتی در عهد سلجوقی شاهدیم که برخی سادات به ریاست این شهر نیز میرسند. در حقیقت سادات طباطبایی از نسل امام حسن و سادات حسینی از نسل حسن افطس بیش از همه در این استان بودهاند.
کمی دربارۀ نقش ی و اجتماعی سادات در اصفهان توضیح دهید؛ در چه دورههای تاریخی این اثرگذاری بیشتر بوده و از چه زمانی و به چه دلیل کاسته شده است؟
نقش ی سادات ابتدا در قیامهای آنها ظهور کرد. قیام عبداللهبنمعاویهبن جعفر طیار ابتدا از کوفه آغاز شد و بعد به مناطق ایران از جمله اصفهان رسید که پس از آن نیز به خراسان رفت. پس از آن در قرون چهارم و پنجم سادات وارد مناصب ی شدند مثلاً به ریاست شهر انتخاب شدند یا در درگیریهای پیش آمده بهعنوان واسطۀ صلح عمل میکردند. در برخی موارد هم به پشتیبانی از یکی از طرفهای درگیر وارد مجادلات ی میشدند و گاه در همین راه نیز کشته میشدند مانند آنچه که بر سر میرعلاءالدین شهشهان آمد.
نهاد نقابت با چه انگیزهای در جهان اسلام به وجود آمد و آیا اصولاً میتوان آن را بهعنوان نهاد اثربخشی سادات در جهان اسلام برشمرد؟
نهاد نقابت را عباسیان در نیمۀ قرن سوم هجری با هدف سرپرستی سادات بنی هاشم به وجود آوردند. طبق بررسیهای انجام شده عباسیان دو هدف از این کار داشتند نخست اینکه از طریق این نهاد، سادات علوی را که رقبای آنها بودند، تحت نظر میگرفتند و آمار دقیق آنها را در مناطق مختلف به دست میآوردند. دیگر از طریق حقوقی که ماهیانه به آنها پرداخت میشد به نوعی با وابسته کردن سادات به خود از قیام آنها جلوگیری میکردند.
چه جنبههای اجتماعی و فرهنگی در نهاد نقابت وجود دارد که امروز میتواند نقطه ثقل بازخوانی و بازاندیشی در بارۀ نهاد نقابت و رویکردها و وظایف آن و در نهایت بازسازی آن در جهان معاصر قرار گیرد؟
در جامعۀ اسلامی و شیعی وجود نهاد نقابت مناسب است، ولی نباید به گونهای باشد که به نوعی به جامعۀ طبقاتی منجر شود. چون وجود چنین نهادی مستم آن است که دارالنقابه و تأسیسات خاص آن تأسیس شود و هزینۀ مالی نیز دارد و همانطور که در گذشته وجوهی به سادات پرداخت میشده، چنانچه اکنون نیز بخواهیم این وجوه را پرداخت کنیم، موجب نیتی دیگر مردمان ساکن در این سرزمین خواهد شد و احساس نوعی تبعیض خواهند کرد. آسیب دیگری که این اقدام در پی خواهد داشت این است که با اعمال این توجهات انبوهی از افراد عامی در پی اثبات سیادت خود خواهند گشت.
آیا حضرتعالی نیز به ایجاد شناسنامههای تاریخی و مستند برای امامزادهها و مزارات معتقد هستید؟ و به نظر شما انجام این کار دارای چه مزایا و احتمالاً معایب و گزندهایی خواهد بود؟
اینکه امامزاده ها دارای شناسنامه باشند خیلی مناسب است، چون افراد باید بدانند که به زیارت چه فردی میروند. البته ممکن است برای خیلی از امامزادههای کنونی نتوان یک شجرۀ مستند تشکیل داد. چون شیعیان از قرن پنجم به بعد متهم به امامزادهسازی هستند. برخی از مشهورترین بقعههای امامزادههای ما اکنون فاقد مستندات تاریخی معتبر هستند. البته تأکید زیاد بر این امر ممکن است در میان عوام جلوۀ مناسبی نداشته باشد چون تصوری که یک محقق تاریخ و نسبشناس نسبت به یک بقعه و امامزاده دارد با تصور مردم عادی خیلی متفاوت است. این را هم باید بدانیم که برخی از بقاعی که اکنون به نام امامزاده زیارت میشوند متعلق به برخی از عرفا یا حاکمان محلی هستند و ارتباطی با سادات ندارند و چه بسا برخی نیز به صورت خوابنما ساخته شده باشند.
جایگاه و اهمیت نسبتشناسی سادات از نظر شما چیست؟ آیا امروز آنطور که باید به این امر اهمیت داده میشود؟
از دیدگاه یک مورخ نسبشناسی شاخهای از علم تاریخ است و برای شناسایی افراد، پی بردن به نسب و نژاد آنها امری ضروری است. در واقع سادات از طریق علم نسب شناسی پی به هویت گذشته و اجداد خود میبرند. اما در سالهای اخیر مشاهده میشود افرادی که فاقد مدارک معتبر علمی هستند و مطالعۀ کافی در این زمینه ندارند، دنبال این امور را گرفتهاند، چنانکه شجرهنامهسازی برای امامزادهها و سادات به یک معضل تبدیل شده است. همانطور که فردی به نام شیخ علی فلسفی در مشهد چنین کاری انجام داده و چند خاندان عامی را سید نموده است.
به عنوان سؤال آخر حضرتعالی چه مناطقی از جهان را دارای بیشترین ظرفیت و زمینههای فکری و فرهنگی برای پذیرش نقش سادات و استفاده از ظرفیتهای ایشان میدانید؟
در پاسخ به این سؤال باید بگویم به غیر از ایران در مناطقی چون یمن، عراق، افغانستان سادات زیادی ست دارند و میتوانند نقش بارزی در امور مختلف داشته باشند.
دبستان شریعتی؛ قدیمی ترین مدرسۀ بخش زبرخان
سادات ,ی ,تاریخ ,نیز ,فرهنگی ,اصفهان ,در این ,سادات به ,سادات در ,به عنوان ,و اجتماعی ,اطلس تاریخی سادات ,دکتری تاریخ ایران ,مصاحبه دربارۀ سادات
درباره این سایت